با اینکه آدم نوشتنم.
با اینکه دلم میخواد سیر تا پیاز حرفها رو بنویسم اما شیفته شنیدنم. دلم میخواد بعضی حرفها رو به زبون بیارم و به زبون بیارن! توی نوشتن اگه به کم فن نوشتن بلد نباشی سخته اونجوری که باید حس و پیامیکه میخوایو منتقل کنی اما توی صحبتهای رو در رو علاوه بر حرفها که روی زبون جاری میشن حرکات دستها، تکانهای کوچیک صورت، چینهای روی پیشونی، بالا بردن ابروها، جزئیات مربوط به چشمها و پلک زدنها و سرعت پلک زدنها و حرکات لبها موقع گفتن حرفها در کنار
اخمها و لبخندها همه و همه یه مکالمه رو دلچسب و جذاب میکنه. همیشه سعی کردم توی زندگیم مهم ترین حرفها رو رودر رو بزنم. دلم خواسته واکنش طرف مقابلمو واعقی و زنده ببینم.
این روزها که کرونا همه مونو خونه نشین کرده، حسابی دلم برای رفتن به جمع آدمها تنگ شده. برای پرچونگی و حرف زدنهای کش دار!
این روزها وقت هرچیزی که باشه زمان مناسبی برای حرفهای مهم نیست! چون نمیتونم برم بیرون و تمام حرکات مخاطبمو ببینم. این روزها خودمو از هر بحث جدی و مهمیدور نگه داشتم.
امشب داشتم فکر میکردم حجم مکالمههایی که بعد از کرونا دارم چقدر زیاده! ا الن دلم میخواد هر چه زودتر دوباره ما آدمها بتونیم با خیال راحت دور هم جمع بشیم و از هر دری حرف بزنیم..